9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

شهریار زرشناس از مبانی "تکنوکراسی" و موضع شهید آوینی در این باره می گوید/
خطر تکنوکرات‌های انقلابی نما دوباره احساس می‌شود/تکنوکرات‌ها پرچمداران نئولیبرالیزم هستند

گروه سیاسی: - غرب مدرن که وجه غالب آن رویگردانی از دین و تأکید افراطی بر علوم تجربی است در نگاه شهید آوینی همان سیطره شیطان در مقابل ولایت الهی است که آوینی دوران آن را عصر توبه بشریت می نامد.

به گزارش رجانیوز، شهریار زرشناس یکی از هم رزمان فرهنگی شهید آوینی است که اکنون به عنوان یکی از اندیشمندان منتقد روشنفکری مباحث نظری این شهید بزرگوار را پیگیری می نماید. در ادامه در سالروز شهادت سید مرتضی آوینی پایگاه 598 در گفتگویی با شهریار زرشناس عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و سردبیر ماهنامه فرهنگ عمومی به بررسی نگاه آوینی به تکنولوژی و ارتباط این دیدگاه با نقد تکنوکراسی در اندیشه او پرداخته است.
زرشناس معتقد است که درک فلسفی شهید آوینی از غرب مدرن برگرفته است از کلام الهی در قرآن کریم بود و به علت انشقاق نظر و عمل در تمدن غرب، غرب مدرن در سیطره خود دچار انحطاط شده است و روبه زوال است.

وی در خصوص نگاه شهید آوینی به تکنولوژی غرب می گوید: در مورد نگاه شهید آوینی به تکنولوژی باید بگویم ایشان درکی از مقوله غرب مدرن داشت که بر مبنای یک خودانگاره و قائل بودن به یک ماهیت بنا شده بود و شهید آوینی معتقد بود که غرب مدرن یک کلیتی است که ماهیتی اومانیزمی دارد و چون این ماهیت مبتنی بر انکار ولایت الهی بود این ماهیت شیطانی است و قائل بودن به این ماهیت شیطانی در واقع تصری پیدا می کرد به این که وقتی که موجودی ذاتش انسانی است این موجود افعالش و صفاتش و مظاهراتش هم به نسبت های مختلف این ویژگی را به همراه دارد و غرب مدرن هم از نظر شهید آوینی چنین ماهیتی داشت.

مؤلف «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری» افزود: شهید آوینی بر اساس آن درک فلسفی که از غرب مدرن داشت که در درک فلسفی ایشان شاید رگه هایی از آموزه های از جناب دکتر داوری هم دیده شود اما پایه نگاه شهید آوینی بر اساس قرآن بود و اصرار داشت که بگوید نگاهم به غرب مدرن برگرفته از  تعبیر کلام خداوند است و خیلی علاقه داشت که فرصتی پیدا کند و این را بنویسد  در خصوص تکنولوژی این بحث را مطرح می کرد که تکنولوژی در واقع صورتی از وصف خودبنیادانه انسان مدرن با عالم هستی است در واقع برای نظام فکری اش هم ماهیتی قائل می شد که این ماهیت را در ذیل همان کلیت حاکم بر غرب مدرن می دید.

آوینی معتقد بود که انشقاق میان نظر و عمل در غرب مدرن شدت می گیرد 
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: شهید آوینی بر این باور بود که ما در عالم مدرنیته زندگی می کنیم و در ذات این عالم به نحوی انشقاق میان نظر و عمل نهفته است و از زمانی که تفکر متافیزیکی در غرب ظهور پیدا می کند این انشقاق در غرب مدرن شدت می گیرد و ایشان معتقد بود که بشر در صورت نوعی اش در حال ورود به مرحله تازه ای است که بعد از بحرانی که غرب مدرن به آن گرفتار شده و آن دوره تازه را مرحله توبه بشریت می دانستند یعنی می گفت ما همان گونه که در قرآن و کلام آفرینش داریم که انسان بعد از گناهش توبه می کند در اینجا هم انسان پس از گناه دوری از ولایت الهی دست به توبه می زند.

زرشناس افزود: اما بحث توبه به این معنا نیست که غرب مدرن سیطره اش کاملاً تمام شده است سیطره غرب مدرن دچار انحطاط شده است و روبه زوال هم هست اما تمام نشده است و ظاهرش و آثارش وجود دارد و در چنین شرایطی وقتی که ما به عنوان مجموعه ای که می خواهیم بر ولایت شیطان غلبه کنیم و در ذیل ولایت الهی شئون مختلف ولایت الهی را بسط بدهیم در عالمی قرار می گیریم که ارکان مدرنیته سیطره دارد و ما ناگزیر از تعامل با آن هستیم چکار باید کنیم؟

همرزم فرهنگی شهید آوینی تصریح کرد: اینجا شهید آوینی قائل به این نبود که وقتی که ما نظراً به طور تام ماهیت غرب مدرن را نفی می کنیم و آن را شیطانی می دانیم و در عمل هم باید به قبل از انقلاب صنعتی برگردیم و ایشان معتقد بود که این امر نه شدنی است و نه مطلوب.

نگاه شهید آوینی به استفاده از تکنیک تحت سیطره غرب در عصر توبه بشریت
وی گفت: ایشان معنقد بودند که در زمانی که در عصر توبه بشر به سر می بریم می توانیم با تکیه بر ولایت الهی به نحوی تعامل انتقادی و تصرف گرایانه نسبت به مظاهر غرب مدرن و تکنولوژی داشته باشیم و در عصر توبه در حالی که می توانیم ضمن استفاده از مظاهر و امکانات تکنیکی اش ناگزیر هستیم که استفاده کنیم می توانیم با تکیه بر ولایت الهی در آنها تصرف کنیم و حتی یادم است وقتی که با ایشان صحبت می کرد سید مرتضی تاکید داشت که چون در قرآن عظیم آمده است شیطان نمی تواند بر انسان مومن ولایت غلبه پیدا کند و چون تکنیک مدرن یک عالم شیطانی است اگر ما به ولایت الهی تکیه کنیم می توانیم از دایره سیطره ولایت شیطان رها شویم و نسبتی را با تکنیک برقرار کنیم که در این نسبت تکنیک تحت سیره ما قرار بگیرد منتها زمینه و امر لازم این مسئله این است که ولایت الهی در وجود ما محقق شده باشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار داشت: این که فکر کنیم که شهید آوینی این را تمام راه می دانست اشتباه است و ایشان این نظر را نداشت. آوینی معتقد بود که وقتی عالم مدرن تماما به پایان برسد ممکن است نظام تکنیک دیگری ظهور کند و کلیت این نظام تکنیک ماده ای شود برای  صورت تفکر دینی که می آید اما در مقطع عصر توبه بشریت(به عقیده شهید آوینی) این گونه نیست که ما مقهور دست و پا بسته مظاهر تکنیک باشیم منتها یک چالشی است برای این که ما بتوانیم با تکیه بر ولایت الهی در مظاهر تکنیک غرب تصرف کنیم.

وی افزود: وقتی که شهید آوینی درباره تئوری سینما اش می گوید منظور این است که جوهر فکری سینما را تسخیر کنیم، به صورتی که تصرف از منظر ولایت الهی بر امری که ماهیت شیطانی دارد و ما الان ناگزیر از تعامل با آن هستیم.

شهید آوینی نسبت به موضوع تکنوکراسی موضع تماماً منفی داشت
زرشناس با اشاره به مواضع و دیدگاه های شهید آوینی نسبت به تکنوکرات ها بیان نمود: شهید آوینی نسبت به موضوع تکنوکراسی موضع تماماً منفی داشت و در یکی از سرمقاله های سوره به نقد نظریه مدیریت علمی سروش پرداخت و مدیریت علمی که سروش مطرح می کرد روایت دیگری از سیطره تکنوکراسی بود که چون سروش در آن زمان نمی توانست صریح تر از این این موضوع را مطرح کند و فضای سیاسی کشور به او این اجازه را نمی داد و سروش هنوز نقاب نفاقش را کامل از چهره بر نداشته بودند تکنوکراسی را تحت عنوان مدیریت علمی در برابر مدیریت فقهی مطرح می کردند و در آن زمان بحث مدیریت علمی را تکنوکرات ها مطرح می کردند در مقابل جریانی که می خواست به آرمان های انقلاب اسلامی وفادار باشد و در واقع سخن تکنوکرات ها این بود که چون اداره حکومت امری است که مربوط به علم و کارشناسی است و در دوران آقای هاشمی می دیدیم که متعهدین به انقلاب اسلامی را با منطقی که اینها کارشناس نیستند تحقیر و تعدیل می کردند و آنها را کنار می گذاشتند.


 

تکنوکرات ها پرچمداران نئولیبرالیزم هستند
سردبیر ماهنامه فرهنگ عمومی افزود: تکنوکرات ها چه در ایران آن زمان ما(دوران سازندگی) و چه اکنون پرچمداران نئولیبرالیزم هستند یعنی یکی از راه هایی که جریان معاند استکباری علیه انقلاب از آن بهره می برد تکنوکراسی است برای این که حرکت جریان انقلاب را متوقف و یا استحاله و نهایتا براندازی اش کند در مقابل آرمان گرایی بحث خرد را مطرح می کردند و مقصودشان از خرد ، عقلانیت لیبرالی بود و سخن از خرد حقیقی به میان نمی آرود.

وی گفت: چکیده سخن تکنوکرات ها را عبدالکریم سروش در نظریه قبض و بست شریعت مطرح کرد و در آن نظریه می خواهد اثبات کند که چون شریعت ثابت است در هر دوره ای عقلش را از عقل زمانه می گیرد و عقل زمانه ما چون عقل لیبرالی است ما باید تسلیم آن شویم.

شهید آوینی تمام قد با  تکنوکرات ها مبارزه می کرد
همرزم فرهنگی شهید آوینی بیان نمود: در عرصه سیاسی و اقتصادی چون نمی توانستند این سخنان را صریح مطرح نمایند تحت عنوان مدیریت علمی بحث تکنوکراسی را پیش می آوردند و مدیریت علمی تکنوکرات ها پوششی برای نوعی اصلاحات لیبرالی بود. در ایران چون با مقاومت نیروهای حزب الله و آرمان گرای انقلابی روبرو بودند با طرح کردن موضوع مدیریت علمی می خواستند حکومت الهی را تعدیل کنند و حرکتی که تکنوکرات ها در دوران سازندگی انجام دادند زمینه را برای حرکت بعدیشان که به نام جریان اصلاحات بود فراهم کرد و کاری را آن زمان کردند که میوه اش را در دوم خرداد چیدند و شهید آوینی تمام قد با این جریان مخالف بود.

زرشناس در ادامه افزود: شهید آوینی با لیبرال ها، تکنوکرات ها و جریاناتی که با آرمانگرایی انقلابی مقابله می نمودند شدیداً مبارزه می کرد و تمام حیات فکری و مجموعه آثار ایشان را اگر بخواهیم در یک عبارت کوتاه خلاصه کنیم نگاه ولایی از آرمان گرایی انقلابی علیه هرگونه رویکرد لیبرالی است.

خطر تکنوکرات های انقلابی نما دوباره احساس می شود 
هم رزم فرهنگی شهید آوینی اظهار داشت: خطر تکنوکرات های مذهبی نما و انقلابی نما دوباره احساس می شود و چون برخی از اشتباهات که واقعا هم تاسف بار است از ناحیه دولت اصولگرا صورت گرفته است عده ای می خواهند از این اشکالات سوء استفاده کنند و دوباره جریان خطرناک سیطره تکنوکراسی در کشور را دنبال کنند و باید در مقابل این جریان هوشیار بود و افشاگری کرد. نظام برای پیشرفت خود هیچ احتیاجی به تکنوکراتها ندارد و تکنوکراسی برخاسته از ظهور تکنولوژی در عالم مدرن که چکیده جهان بینی عصر ظلمانی است.

وی با اشاره به لزوم توجه به جهت گیری های اصلی اشخاص و جریانات مختلف گفت: از حرکت و جهت گیری یک شخص و یک مجموعه می توان به نگاه آن پی برد و نه آخوند بودن کسی دلالت بر صحیح بودن اعمال کسی دارد نه اینکه کسی نمایشگاه قران و یا موزه شهدا راه بی اندازد، مگر در دوران وزارت عطاء الله مهاجرانی کم نمایشگاه قرآنی برپا شد و مگر خود مهاجرانی و سروش داعیه دینداری نداشته وندارند و مگر کدیور و منتظری آخوند نبود و همه اینها با حمایت از جریان روشنفکری ترویج سکولاریسیم را در کشور انجام می دادند و کسی که تکنوکرات است ممکن است که متخصص در عالم مدرن باشد اما یقیناً دیندار نیست و تکنوکراسی نوعا در خدمت نئولیبرالیسم است.

کسی که در تراست مطبوعاتی اش در حال ترویج آراء لیبرالیسم است چگونه می تواند ادعای ارزشی بودن کند 
شهریار زرشناس در پایان اظهار داشت: کسی که ترویج جریان های روشنفکری را می کند و مجموعه تراست مطبوعاتی راه می اندازد که 90 درصد نشریات آن در حال ترویج آراء لیبرالیسم هستند و مشاور مطبوعاتی اش شاگرد حسین بشیری، مروج نئولیبرالیسم است چگونه می تواند ادعا کند که پایبند به ارزش هاست حالا اگر موزه شهدا هم راه بی اندازد روح جهت گیری فعالیت های او به سمت تکنوکراسی است.

وقتی امضا کننده قرار داد سعدآباد تهران از حقوق مسلم مردم ایران م


حسن روحانی نیامده مواضع دولتمردان آمریکا را مطالبه کرد

گروه سیاسی- کمیل نقی پور: حسن روحانی در اولین گام انتخاباتی خود با مقامات آمریکایی هم نوا شد.

وی امروز در جمع فرزندان هاشمی، مدیران دولت موسوم به سازندگی و همچنین بخشی از هواداران خود به صورت رسمی کاندیداتوری خود در انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد.

البته صبح امروز روزنامه نزدیک به خانواده هاشمی رفسنحانی گفتگویی از دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی منتشر کرد که روحانی در این گفتگو صراحتا اظهارات مقامات آمریکایی درباره موضوع هسته ای ایران را تکرار کرد تا خاطرات هم راستا بودن وی با مقامات غربی در زمانی که دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشته ، زنده کند.

روحانی در بخشی از گفتگوی خود با اشاره به موضوع هسته ای ایران گفت: اگر روزی این مسئولیت (ریاست جمهوری) را بر عهده بگیرم حتما این روند (هسته ای) را تغییر می دهم یعنی می‌توانیم استراتژی و شیوه بهتری را انتخاب کنیم که حقوق مسلم ما حفظ شود و در عین حال بتوانیم مشکلاتمان را با دنیا حل کنیم. درست است که فناوری هسته ای حق مسلم ماست، اما بسیاری از موضوعات دیگر هم حق مسلم ماست. از جمله اینکه تحریم نباشیم، هم حق مسلم ماست، اینکه فشاری بر ملت ایران نباشد هم حق مسلم ماست. زندگی توام با آرامش و رفاه هم حق مسلم ملت ماست. ما می خواهیم به همه این حق ها برسیم و نه فقط یک حق مسلم.

روحانی در حالی خواستار تغییر در روند "مقاومت هسته ای" ایران است که مقامات آمریکایی نیز بارها به رویکرد مقاومت محور ایران اعتراض داشتند. 

باراک اوباما در جریان سفر اخیر خود به خاورمیانه اشاره به برنامه هسته ای ایران تهران اظهار داشت که ایران می‌تواند آینده‌ای متفاوت با امروز داشته باشد، اگر برنامه اتمی خود را متوقف کند.

رئیس جمهور آمریکا همچنین در پیام نوروزی خود با انتقاد از سیاست هسته ای ایران گفته بود: مردم ایران هم می توانند از مزایای اقتصاد آزاد و روابط با کشورهای دیگر جهان بهره مند شوند و هم می توانند در انزوای بیشتر فروروند. او خواستار آن شد که «به خاطر مردم ایران و جهان، رهبران ایران راه بهتر را انتخاب کنند.»

جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا نیز در پیام نوروزی خود که بی شباهت به پیام اوباما نبود، از رهبران ایران خواسته به تعهداتشان نه تنها در برابر جامعه بین‌المللی بلکه در قبال مردمشان عمل کنند.

وی گفت در صورتی که رهبران ایران به تعهداتشان عمل کنند ایران جایگاه مناسبش در جامعه ملت‌ها را به دست می‌آورد و افزود: «[در این صورت] مردم ایران می‌توانند به همان فرصت‌های و آزادی‌هایی دسترسی داشته باشند که مردم دیگر در سایر نقاط دنیا از آنها برخوردارند.»

منظور جان کری از تعهدات بین المللی اشاره به قطعنامه های شورای امنیت دارد که در نتیجه این قطعنامه ها ایران باید از تمام حقوق هسته ای خود دست بکشد و تاسیاست هسته ای خود را به حالت تعلیق در آورد.

روز استثنایی جک استروا چه زمانی بود؟ 
روحانی در حالی اظهارات اوباما و کری را تکرار کرده است که در زمانی که ریاست تیم مذاکره کننده هسته ای ایران را بر عهده او بود، درخواست های کشورهای غربی درباره برنامه هسته ای ایران را به شکلی که "تعجب" مقامات غربی را نیز به همراه داشت به اجرا می گذاشته است.

حتی توافقنامه سعدآباد تهران برای آن به امضای حسن روحانی درآمد تا او بتواند وزرای امور خارجه سه کشور را به دیدار خاتمی ببردد چرا که بدون امضای این توافقنامه آنها حاضر به دیدار با رئیس جمهور وقت ایران نمی‌شدند. 

جک استراو، وزیر امور خارجه انگلیس بعدها در کتاب خاطرات خود با اشاره به این موضوع، از حضور خود در کاخ سعد آباد تهران و امضای آن توافقنامه که تمام فعالیت های هسته ای را به تعلیق درآورد به عنوان یک روز "استثنایی" یاد می‌کند.

او در این باره نوشته است: «در اوایل اکتبر ۲۰۰۳ مذاکرات دیپلماتیک برای ما سه نفر به اندازه کافی پیش رفته بود تا موافق نشست مشترک در پایان ماه شویم. به عنوان وزیر، سفر به تهران استثنایی ترین تجربه ام بود. با دومینیک و یوشکا در اقامتگاه سفیر آلمان صبحانه خوردم تا برای مذاکره اصلی با ایرانی ها که با هدایت دکتر [حسن] روحانی بود، آماده شویم.»

وزیر خارجه بریتانیا که پیش از آن چهار بار دیگر به ایران سفر کرده بود به موقعیت مقر وزارت خارجه ایران در مناطق جنوبی شهر اشاره کرده و گفته که «دولت ایران تصمیم گرفته بود که این نشست در شمال پایتخت در مرکز دیپلماتیکی که با باغ خوبی احاطه شده بود، برگزار شود.»

خواست ایران در برابر توافق با اروپایی ها، حل و فصل صلح آمیز اختلافات و جلوگیری از حمله احتمالی آمریکا و ممانعت از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت بود.

«نشست در اتاقی مستطیل شکل بدون نور طبیعی برگزار شد. درباره بسیاری از مفاد پیش‌نویس‌ بیانیه توافق شده بود؛ فقط دشوارترین مسئله [تعلیق غنی سازی اوارنیوم] کنار گذاشته شده بود. بحث دور میز جریان داشت، ایرانی‌ها امیدوار بودند که این ژیمناستیکِ کتبی که برای آن شهره عالم‌اند، بتواند ترکی در دیوار سفتِ ما سه نفر ایجاد کند.»

قرار بود بعد از دیدار سه وزیر اروپایی با حسن روحانی دبیرشورای عالی امنیت ملی ایران و سرپرست مذاکرات اتمی همگی به دیدن محمد خاتمی بروند.

«این برنامه با خوش‌بینی در جدول زمانی ساعت ۱۰ و نیم صبح گنجانده شده بود اما ساعت ۱۰ ونیم آمد و رفت و هنوز توافقی صورت نگرفته بود، به ویژه بر سر مورد حساس تعلیق غنی‌سازی اورانیوم. ناگهان دکتر روحانی اعلام کرد که وقتش است که همه برویم و رئیس‌جهمور را ببینیم.»

اما سه وزیر اروپایی به نوشته جک استراو از این پیشنهاد استقبال نکردند.

«ما سه نفر به یکدیگر نگاه کردیم. دیگر همدیگر را خوب می‌شناختیم. من گفتم اما چیزی وجود ندارد که به خاطرش برویم و دیدار کنیم. دومینیک گفت برنامه‌های کاری ما در هواپیما و فرودگاه آماده است و یوشکا گفت ما خیلی خوشحال می‌شویم که برویم به کارمان برسیم. توافق را به وقت دیگری موکول کردیم و همه از صندلی‌ها بلند شدیم. بهت و حیرت بر چهره طرف ایرانی‌ها نشسته بود. ایرانی‌ها را دیدیم که رفتند دور هم جمع شدند. دکتر روحانی و دیگر مذاکره‌کنندگان شروع به تلفن زدن کردند- به تصور ما با مقامات ایرانی تماس می‌گرفتند.»

وزرای اروپایی به روایت جک استراو در این لحظات به باغ سعدآباد رفته بودند. «ما کمی پلیکیدیم، بعد برای تنفس به باغ زیبا [سعدآباد] رفتیم. در نهایت، به داخل دعوت شدیم. طفره رفتن‌های شفاهی جای خودش را به مذاکره جدی و سختِ قدیمی داد. نتیجه، بیانیه تهران بود.»

سفیر سابق ایران در ایتالیا نیز می‌گوید : یادم هست که در گفت‌وگوهای سعدآباد، استراو وزیر خارجه انگلیس در زمان استراحت پس از مذاکرات، جلوی وزیر خارجه وقت ایران مثل یک فاتح در برابر کسی که الآن تسلیم شده، عمل کرد و پای خود را روی میز دراز نمود. 

در ادامه توافق سعد آباد، غرب یک گام دیگر هم جلو آمد و توافق نامه بروکسل از سوی حسن روحانی پذیرفته شد. بر اساس این توافق که تنها ۴ ماه بعد از توافق سعد آباد به امضا رسید ایران موظف شد مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژ‌ها وهمچنین ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ به تعلیق درآورد. در ادامه سریال واگذاری نادیده گرفتن حقوق مردم ایران توسط تیم هسته ای ایران که ریاست آن را روحانی به عهده داشت، تقریبا ۹ ماه بعد از توافق نامه بروکسل، این بار سیروس ناصری از نزدیکان روحانی به همراه سفیران وقت ایران در پاریس، لندن و برلین در پاریس با طرف غربی رو در رو هم قرار گرفتند. مفاد این توافق نامه نشان داد غرب در مواجه با ایران فرا‌تر از موضوع هسته‌ای می‌اندیشد و با نگاه سیاسی به این موضوع می‌نگرد.

مفاد توافق نامه پاریس به این شرح است: یادآوری توافق سعدآباد، گسترش دامنه تعلیق به کلیه فعالیت‌های اتمی ایران. اروپا نیز اعلام آمادگی کرد تا برای پذیرش درخواست ایران در عضویت سازمان تجارت جهانی تلاش کند. 
عملکرد روحانی و تیم مذاکره کننده هسته ای کشور در زمان اصلاحات به گونه ای بود که تونی بلر وزیر وقت خارجه انگلستان در سخن تامل برانگیزی اعلام کرده بود: «میوه اشغال عراق را از دستان "حسن روحانی" - دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران» دریافت کرده است.

روند عقب نشینی مسئولان هسته‌ای وقت، از حقوق مردم ایران و حریص‌تر شدن غرب برای تصاحب این حقوق البته آنزمان با واکنش صریح رهبر معظم انقلاب روبرو شد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای دی ماه سال ۱۳۸۶ در دیدار دانشجویان استان یزد با اشاره به فرایند عقب‌نشینی در برابر خواسته‌های هسته‌ای دشمن در «چند سال قبل» فرمودند: البته این فرایند به ملت ایران و افکار عمومی جهان نشان داد که وعده‌های غرب توخالی است چرا که تعلیق موقت و داوطلبانه ایران، با سوءاستفاده دشمنان در حال تبدیل شدن به حذف فعالیتهای هسته‌ای در کشور بود که بنده‌‌ همان موقع تأکید کردم اگر روند مطالبه پی در پی طرفهای هسته‌ای ادامه یابد وارد میدان می‌شوم که این کار انجام و روند توقف فعالیتهای هسته‌ای به روند پیشرفت هسته‌ای تبدیل شد.

تیم هسته ای دولت خاتمی که ریاست آن را حسن روحانی بر عهده داشت در حالی تمام حقوق هسته ای ایران را نادیده گرفت، که سیروس ناصری از اعضای ارشد این تیم، در سال 85 پس از آنکه اتهام جاسوسی وی مطرح شد از کشور متواری گشت و حسین موسویان از دیگر اعضای این تیم نیز به دلیل اتهامات امنیتی محکوم شد و البته به آمریکا سفر کرد.

با این حال، در حال حاضر و در زمانی که احتمالا حسن روحانی گمان می کند مردم حافظه تاریخی کوتاه مدت خود را از دست دادند، وی همانند مقامات غربی میکوشد موضوع تحریم ها را با موضوع هسته ای ایران پیوند زند و کوتاه آمدن ایران از حقوق هسته ای را مترداف با افزایش رفاه و آرامش برای مردم ایران می‌داند!

رهبر معظم انقلاب: بمجرد عقب نشینی ، طلبکاری غرب شروع می شود 

این در حالی است که مقام معظم رهبری بهمن ماه سال گذشته برخورد آمریکا و غرب در قبال موضوع هسته ای ایران را "سیاسی" دانسته اند: "در موضوع هسته ای ایران، ‌بحث بر سر سلاح هسته ای نیست، ‌بلکه آنها می خواهند مانع حق قطعی و مسلم ملت ایران در غنی سازی هسته ای و استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای شوند که البته در جلوگیری از ملت ایران موفق نخواهند شد و این ملت کار خود را براساس حق صریح خود  انجام خواهد داد."

ایشان در بخش دیگری از فرمایشات خود با استناد به رفتار و گفتار ‌دولتمردان امریکایی، آنان را افرادی غیرمنطقی، دارای حرف و عمل متناقض و روحیه زورگویانه دانستند و خاطرنشان کردند: امریکاییها توقع دارند که دیگران در مقابل حرفهای غیرمنطقی و زورگویی های آنها تسلیم شوند، همانطور که برخی تسلیم شده اند اما ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی تسلیم شدنی نیست زیرا منطق، توانایی و اقتدار دارد.

رهبر معظم انقلاب همچنین در سخنان خود در هفتم خرداد سال 1382 و در دیدار نمایندگان مجلس ششم، پس از مطرح شدن نامه معروف به جام زهر که در این نامه برخی نمایندگان دوم خردادی از رهبر انقلاب خواستند که از حقوق ایران به ویژه حق هسته ای کوتاه بیایند، فرمودند: "دشمن، سیاسى و سیاستمدار است؛ مغزِ طراحِ سیاسى دارد، فکر مى‌کنند که چه‌کار باید بکند. یکى از طرّاحیها این است که حرف آخر را اول نزنند؛ آرام‌ آرام و بتدریج طلبکارى ایجاد کنند و طرف مقابل را وادار به عقب‌نشینى کنند. به مجردى که عقب‌نشینى کردید، طلبکارى دیگرى شروع خواهد شد.  حالا بعضیها مى‌گویند چیزى بدهیم، یک چیزى بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچى نخواهند داد."

به نظر می رسد با توجه به مشخص بودن سیاست های کلان جمهوری اسلامی و همچنین حساسیت رهبر معظم انقلاب و مردم ایران به حقوق هسته ای ، "حمایت از برنامه هسته ای ایران" با توجه به ابعاد مختلفی که دارد و همچنین صیانت از حق هسته ای مردم می تواند معیار مناسبی برای سنجش کاندیداهای ریاست جمهوری باشد. 

آیا حسن روحانی، امضا کننده قرارداد "سعدآباد تهران" و تفکری که حامی وی است بر اساس این معیار نمره قبولی می‌گیرد؟

تفاوت های یک دیپلمات با یک انقلابی

تفاوت های یک دیپلمات با یک انقلابی

تفاوت های یک دیپلمات با یک انقلابی  رهبر انقلاب:من دیپلمات نیستم، من انقلابیم و حرف را صریح و صادقانه میگویم*  شما هم می توانید تفاوتهایی که بنظرتان می رسد را در قسمت دیدگاه اضافه کنید تا این جدول تکمیل گردد

 رهبر انقلاب:من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام و حرف را صریح و صادقانه میگویم*

شما هم می توانید تفاوتهایی که بنظرتان می رسد را در قسمت نظرات اضافه کنید تا این جدول تکمیل گردد

یک دیپلمات 

یک انقلابی 

هدف: منافع

هدف: آرمان

آرزو: پیشرفت خودش

آروز: رسیدن به آرمان

بستگی به شرایط دارد 

هیچ وقت دروغ نمی گوید 

در استفاده از خدمات:اول خودش بعدا دیگران

در انجام کار: اول دیگران اگر کاری ماند  شادی خودش

در استفاده از خدمات: اول دیگرانبعدا خودش 

در انجام کار:اول خودش بعدا دیگران

تبلیغات برای دیدن مردم

تبلیغات برای اطلاع مردم

حقیقت فدای مصلحت 

مصلحت بدون حقیقت بی فایده است 

به کسی خدمت کن که به تو سود می رساند

به هرکس می توانی خدمت کن

از هرکس می توانی حقت را بگیر واز هرکس نمی توانی سکوت کن

مطالبه حق از همه

زیرکانه عمل می کند 

عاشقانه عمل می کند

با سیاست حرف می زند

صریح حرف می زند

من محبوب مردم هستم

من خدمت گذار مردم هستم

دروغ مصلحتی را بنا به صلاح دید و منافعش جایز می داند

صادق است

اگر اقتضا کند همه را فدای خودش می کند

همیشه خودش را فدای همه می کند

سرعت پیشرفت فرد بالاست

سرعت کار کردن بالاست

منتظر سود کارش است

کار برای رای سود انجام نمی دهد

اول نگران خودش است

اول نگران آرمانش است

در مقابل قدرتمند تر از خود سکوت می کند

شجاع است

حسابگر است

فدا کار است

 به زیر دست ریاست می کند،

به زور گو احترام می گذارد که صدمه ایی نبیند

 به زیر دست کمک می کند

در مقابل زور گو می ایستد


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیانات در دیدار فرماندهان و جمعى از کارکنان‌ نیروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى ایران‌1391/11/19

فواید «سیر» برای بدن

سیر برای سلامت قلب مفید است و با انواع بیماری های قلبی عروقی مقابله می کند.
خبرگزاری فارس: فواید «سیر» برای بدن

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از سایت طبنا، سیر به دلیل دارابودن خواص بسیار، کاربرد دارویی نیز دارد. این گیاه خاصیت ضد باکتریایی، ضدویروسی و ضدقارچی دارد.

مصرف محدود سیر در پایان دوران بارداری باعث افزایش وزن جنین می شود. برطرف کننده سرفه، سرماخوردگی و گرفتگی سینه است.با عفونت مجرای گوارشی مقابله می کند و سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.

برای افرادی که مبتلا به پرکاری تیروئید هستند، مفید است زیرا که منبع عالی ید است.ویتامین c موجود در آن برای درمان بیماری اسکوربوت (نوعی بیماری خونی ناشی از کمبود ویتامین ث) موثر است.

برای سلامت قلب مفید است و با انواع بیماری های قلبی عروقی مقابله می کند.

سولفور و سلنیم در آن مانع از بروز تومور می شود و در صورت ایجاد تومور، اندازه های آن را کاهش می دهد. خاصیت مسکن آن دندان درد را درمان می کند.با بالابردن میزان انسولین، قند خون را تنظیم می کند.

سیستم دفاعی بدن را تقویت می کند. آنتی اکسیدان قوی موجود در آن، رادیکال های آزاد را که باعث پیری و بیماری می شود خنثی می کند.با رقیق کردن خون مانع از لخته شدن خون می شود و در نتیجه احتمال بروز سکته را کاهش می دهد. خاصیت ضد التهابی دارد.

سیر خام حاوی آنتی بیوتیک طبیعی به نام آلیسین است و باکتری های مقاوم به دارو مانند «MRSA» و «هلیکوباکتر پیلوری» را که باعث زخم معده و سرطان معده می شود از بین می برد.عفونت های تنفسی را درمان می کند. برای تسکین دندان درد، سیر خام را روزی چند بار روی لثه و دندان بمالید. سیر له شده را روی زگیل قرار دهید تا از بین برود.

برای درمان سینوزیت، چند حبه سیر له شده را در کره تفت دهید و با نان میل کنید.

روزانه مخلوطی از آب 8تا10حبه سیر و 2قاشق غذاخوری عسل را میل کنید تا سرفه های بی وقفه تسکین یابد. 10قطره آب سیر همراه با 2قاشق مرباخوری عسل آسم را درمان می کند.یک حبه سیر را ریز خرد کنید و با کمی آب میل کنید تا نفخ، یبوست و درد معده برطرف شود.

از ذبح و کشتار تا برپایی خلافت در پایتخت اموی + تصاویر

ذبح کودکان علوی، تجاوز به نوامیس حامیان نظام، تیرباران سربازان ارتش از فاصله نزدیک و سلاخی پیکرهای کشته‌شدگان، اگرچه از جمله اقدامات میان‌مدت “جبهة النصرة لأهل الشام” است اما برپایی خلافت اسلامی به مرکزیت پایتخت بنی‌امیه، هدف درازمدت این گروه تروریستی سلفی به شمار می‌آید.

روزگارنو: ذبح کودکان علوی، تجاوز به نوامیس حامیان نظام، تیرباران سربازان ارتش از فاصله نزدیک و سلاخی پیکرهای کشته‌شدگان، اگرچه از جمله اقدامات میان‌مدت “جبهة النصرة لأهل الشام” است اما برپایی خلافت اسلامی به مرکزیت پایتخت بنی‌امیه، هدف درازمدت این گروه تروریستی سلفی به شمار می‌آید.

تا همین چند ماه پیش، نیروهای معارض سوری تأکید می‌کردند که حضور گروه‌های جهادی تکفیری بین صفوف نیروهای معارض مسلح آن گونه که در رسانه‌ها از آن سخن گفته می‌شود نیست و دوگانگی بسیاری در این‌باره وجود دارد و مبالغه و گزافه‌گویی‌های زیادی در این خصوص انجام شده است و واقعیت امر این است که این نظام سوریه است که در پس گروه‌های تروریستی به‌ویژه جماعت “جبهه نصرت (یاری)” قرار دارد اما اکنون با روشن‌شدن واقعیات، پشت پرده این گروه‌ها در حال فاش‌شدن است.

ماهیت واقعی “جبهه یاری” چیست؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت که “جبهه یاری” یک گروه “سلفی ـ تروریستی” است که اواخر سال ۲۰۱۱ میلادی در بحبوحه حوادث و بحران سوریه شکل گرفت. تا پیش از آن، این جبهه شناخته‌شده نبود و در نخستین بیانیه که در ژانویه ۲۰۱۲ میلادی منتشر کرد، مردم سوریه را به “جهاد” و “برداشتن و حمل سلاح” علیه نظام سوریه دعوت و هدف خود از این اقدام را “باز گرداندن حاکمیت خدا بر روی زمین و حمایت از ناموس‌های هتک‌شده و خون‌های ریخته‌شده و لبخندهای محوشده روی لبان نوزادان شیرخواره و زنان بیوه‌شده” بیان کرد. 

از زمان آغاز شکل‌گیری “جبهه یاری”، این جبهه حملات و بمبگذاری‌های متعددی را انجام داده و در جریان آنها مراکز امنیتی، نظامی، غیرنظامی و مناطق مسکونی را به ویژه در شهرهای حلب، در شمال سوریه و دمشق،‌ پایتخت این کشور هدف گرفته و با انتشار فیلم‌ها و تصاویری از این عملیات‌ها نحوه و چگونگی اجرای عملیات را توضیح داده و به نمایش گذاشته است. 

در این خصوص سرهنگ فراری ارتش سوریه “مالک الکردی”، معاون وقت فرمانده گروه تروریستی معروف به “ارتش آزاد سوریه” توضیح می‌دهد که “جبهه یاری با ورود بحران سوریه به مرحله مسلحانه و به دست گرفتن سلاح توسط معارضان پای به عرصه امنیتی و میدانی سوریه گذاشت”.

وی در ادامه می‌افزاید: “جامعه سوریه در پایه و اساس جامعه‌ای مرکب و پیچیده است، به این معنا که در آن گروه‌های مختلفی از تمام خط مشی‌ها و مکاتب و جریان‌های فکری و مذهبی دیده می‌شوند”.

اما این سرکرده ارتش آزاد سوریه خاطر نشان می‌کند “حمایت مالی و نظامی که از معارضان مسلح در سوریه صورت می گرفت، اساساً متوجه گروه‌هایی می‌شد که تندروتر و افراطی‌تر از مابقی گروه‌های مسلح بودند”.

الکردی در ادامه می‌افزاید که “فرماندهی ارتش آزاد سوریه از همان ابتدا نسبت به اینگونه تعامل‌ها و رفتارها هشدار داده بود”، اما اعتراف می‌کند که “جبهه یاری از همان ابتدا از حمایت اطلاعاتی سازمان‌‌یافته‌ای از سوی بسیاری از کشورها برخوردار بود”.

از حلقه خانوادگی تا بزرگترین گروه فعال در عرصه میدانی

این سرهنگ فراری ارتش سوریه توضیح می‌دهد که “در ابتدای شکل‌گیری این جماعت، تمام کسانی‌که به نوعی تمایل داشتند از خانواده‌های خود دفاع کنند به این جبهه ملحق می‌شدند و دلیل این امر دسترسی آسان و بهره‌مندی راحت آنها از حمایت‌های نظامی و مادی بود”.

الکردی در ادامه می‌گوید: “به این ترتیب هوز مدت زمان از تاسیس این جبهه نگذشته بود که به یکی از بزرگترین گروه‌های معارض مسلح تبدیل شد و همان طور که مشاهده می‌کنید، جبهه یاری هم اکنون یکی از بزرگترین گروه‌های فعال در عرصه میدانی و امنیتی سوریه است”.

در همین راستا منابع آگاه در میان معارضان سوریه ادعا می‌کنند که “بیشتر عناصر و افراد جبهه یاری از سوری‌ها تشکیل می‌دهند، اما آنها سوری‌هایی هستند که دارای دیدگاه‌ها و عقاید سلفی بوده و پیشتر در زمان جنگ عراق، افغانستان و چچن در این کشورها حضور داشتند و بر این باور بودند که در این کشورها به “جهاد” مشغول هستند.

این منابع می‌گویند: “وجود همین عناصر است که موجب شده تا جبهه یاری هم اکنون قدرتمندترین گروه از حیث سازمانی و در اختیار داشتن تسلیحات نظامی در سوریه باشد”.

چرا جنگجویان به جبهه یاری ملحق می‌شوند؟

برخلاف اذعان بزرگترین گروه‌های معارض سوری به اینکه “جبهه یاری” از ایدئولوژی افراط گرایی تبعیت می‌کند و آن را یک گروه تندرو می‌خوانند، با این حال این گروه‌ها به شدت به اقدام کاخ سفید در درج این گروه در فهرست گروه‌های تروریستی اعتراض کرده و این جبهه یاری را به اصطلاح بخشی از انقلاب خویش برشمردند.

در این خصوص سرهنگ فراری ارتش سوریه الکردی تأکید می‌کند که “جبهه یاری داری ایدئولوژی افراطی است، اما ادعا می‌کند که این جبهه در سوریه پای خود را از حد و حدود مشخص شده فراتر نمی‌گذارد، همان طور که در عرصه بین المللی نیز تاکنون مرتکب اقدامی بر خلاف قوانین بین‌المللی نشده است. 

الکردی در ادامه اظهارات خود می‌گوید که “جبهه یاری یک حقیقت انکارناپذیر در خاک سوریه است که به هیچ وجه نمی‌توان آن را نادیده گرفت و هم اکنون این جبهه در تمام شهرها و مناطق درگیری حضور دارد، اما بیش از همه می‌توان حضور آن را در دمشق و حلب ملاحظه کرد.

از سوی دیگر نکته قابل توجه آن است که جماعت “اخوان المسلمین” سوریه از جمله نخستن گروه‌های معارضی بود که به تصمیم آمریکا در قرار دادن جبهه یاری در لیست گروه‌های تروریستی اعتراض کرد و “ملهم الدروبی” یکی از رهبران این جماعت در مصاحبه با پایگاه خبری لبنانی “النشره” اشاره می‌کند که اخوان المسلمین در این مرحله یک دشمن دارد و آن “بشار اسد”، رئیس جمهوری سوریه است و خاطرنشان می‌کند که گروه‌های معارض باید از یکدیگر حمایت کنند و لازم نیست توافقی مکتوب و ثبت شده بین همه گروه‌های معارض وجود داشته باشد.

به اعتقاد الدروبی اینها امور و مسائلی است که پس از سقوط نظام در سوریه قابل حل و فصل هستند و در ادامه از این باور خود سخن می‌گوید که “سوریه آینده،‌ سوریه‌ای آزاد و دمکراتیک خواهد بود و دلیل این مدعا این است که مردم علیه نظام به پا خاستند”.

وی توضیح می‌دهد که گفت‌وگو و مذاکره مهمترین گزینه بین تشکلات معارض سوری در آینده خواهد بود و همه این جریان‌ها و تشکل‌ها باید سر خود را در برابر صندوق‌های رأی پایین بیاورند.

ارتباط جبهه یاری با اخوان‌المسلمین در هاله ابهام

اما ظاهرا الدروبی فراموش کرد که توضیح دهد، آیا جبهه یاری واقعا وابسته به جماعت اخوان المسلمین نیست، چون کسانی‌که از تاسیس و شکل‌گیری “جبهه یاری” آگاه هستند،‌ سخنانی را که درباره وابستگی این جنبش به سازمان القاعده بر زبان آورده می‌شود،‌ به سخره می‌گیرند و با اینکه “ایمن الظواهری”، مرد شماره یک القاعده در نوار صوتی که شبکه قطری الجزیره آن را منتشر کرد، آن را به رسمت شناخت و از حمایت خود از آن را اعلام کرد و موجب شد، برای بسیاری تداعی شود که این جبهه شاخه القاعده در سوریه است، اما این منابع تأکید می‌کنند که هسته شکل‌گیری “جبهه یاری” در ترکیه توسط رهبران جماعت اخوان المسلمین و زیر نظر یک شورای نظامی تأسیس شد که فرماندهی آن را فردی به نام “فاروق طیفور”، معاون ناظر کل جماعت اخوان المسلمین سوریه برعهده داشت که در حال حاضر رهبر فعلی جماعت به شمار آمده و از رهبران نبرد “حماة” در سال ۱۹۸۱ میلادی به شمار می‌آید.

بنابر تأکید این منابع آگاه “جبهه یاری” دستورات و فرمان‌های خود را از دفتری دریافت می‌کنند که طیفور برای خود در استانبول تدارک دیده و همچنین اتاق عملیاتی که این جبهه در مرزهای ترکیه و سوریه دایر کرده و بنابر اظهار هفته نامه فرانسوی “لوکانارد آنچینه” افسران فرانسوی و آمریکایی و قطری و ترک را در خود جای داده است. 

منابع آگاه درباره “جبهه یاری” و انتساب آن به سازمان القاعده می‌گویند که جماعت اخوان المسلمین سوریه به سه دلیل تمایل دارند که ماهیت واقعی این جبهه پنهان بماند و از انتساب این جبهه به جماعت اخوان المسلمین جلوگیری به عمل آید که مهمترین دلیل آن فجایع و کشتارها و عملیات‌های وحشیانه‌ای است که این گروه تروریستی دست به آن زد و انتقاد و محکومیت دوست و دشمن را به دنبال داشت. 

به همین دلیل آنان تاکید می‌کنند: انتساب این جبهه به جماعت اخوان المسلمین لطمه و ضربه‌ای بزرگ به حیثیت و جایگاه آن در سوریه وارد خواهد کرد و موجب انزجار مردم سوریه از آن و طرد جماعت از سوریه خواهد شد، به همین دلیل رهبران جماعت ترجیح دادند که باور وابستگی جبهه یاری به القاعده دست نخورده در اذهان مردم باقی بماند، اما در عین حال آنها به خوبی می‌دانستند که برای گرفتن انتقام از نظام و تثیبت و تحکیم به اصطلاح پایه‌های خود در مناطق و شهرها و روستاهای مختلف سوریه نیاز به تشکلی چون جبهه یاری دارند.

به همین دلیل است که درباره اقداماتی که جبهه یاری تاکنون در سوریه دست به آن زده است، الدروبی تنها به گفتن این نکته اکتفا می‌کند که 

“وقتی مسئولان امر [نظام سوریه] از وظایف خود سرباز می‌زنند، نباید دیگران را سرزنش کنند” تا به صورت تلویحی و ضمنی حمایت خود از اقدامات جنایتکارانه جبهه یاری را اعلام کرده باشد و جامعه بین المللی را به خاطر محکوم کردن این جبهه سرزنش کند.

ابتکار عمل سیاسی آمریکا

این اقدام آمریکا بیم و هراس‌های بسیاری را بین گروه‌های معارض مسلح سوری موجب شد. چون آنها دریافتند که آمریکا در هرجا تنها منافع خود را در نظر می‌گیرد و هرآنچه برخلاف آن است، باید از پیش‌ رو براشته شود، مشابه آنچه درباره جبهه یاری شاهد آن بودند.

به اعتقاد الکردی جامعه بین المللی “منافق” و “دو رو” است. از یک چیز سخن می‌گوید و به چیز دیگر عمل می‌کند. جامعه بین المللی می‌گوید که از میانه‌روی حمایت و با افراط گرایی مبارزه می‌کند، اما در عمل چنین امری مشاهده نمی‌شود و بر این باور است که درباره حوادث جاری در سوریه جهت‌گیری‌های خاصی در عرصه بین المللی مشاهده می‌شود که تاکنون ماهیت واقعی و جزئیات آن برای معارضان شناخته شده نیست. 

اما هرآنچه از “جبهه یاری” گفته شد، سخنان و اظهاراتی از جانب مسؤولان و سرکردگان معارضان درباره این جبهه بود،‌ بی‌مناسبت نیست درباره این گروه تروریستی از زبان عناصرش نیز سخن گفته شود تا ببینم عناصر این گروه چه دیدگاهی نسبت به آن داشته و آن را چگونه معرفی می‌کنند.

در این ارتباط به یکی از گزارش‌های مجله آمریکایی “تایم” استناد می‌شود که با یکی از سرکردگان داخلی این جبهه به گفت‌وگو نشسته است.

فردی که خود را “ابو عدنان” معرفی می‌کند و علاوه بر اینکه یکی از علمای مذهبی این جماعت تلقی می‌شود، سرکردگی یکی از گروه‌های جبهه یاری در شهر حلب را در دست دارد، قرار دادن این جبهه در فهرست گروه‌های تروریستی توسط آمریکا را این گونه به سخره می‌گیرد و می‌گوید: “ما غرب و شیوه‌های سرکوبگرانه آن را به‌خوبی می‌شناسیم و به دروغ‌های جامعه بین‌المللی و یاوه‌سرایی‌های شورای امنیت خو گرفته‌ایم، بنابراین قرار دادن این جبهه در فهرست گروه‌های تروریستی برای ما چندان عجیب نبود.”

ابو عدنان درباره جبهه یاری می‌گوید که این جبهه تفاوت چندانی با دیگر گروه‌های سنی فعال در سوریه ندارد،‌ تنها وجه تمایز این جبهه بر دیگر گروه‌ها این است که عناصر خاصی را به درون خویش می‌پذیرد.

ممنوعیت ورود سیگاری‌ها به جبهه

وی می‌گوید: به عنوان مثال ما افراد سیگاری را به داخل جبهه نمی‌پذیریم و هرکس که بخواهد به این جبهه ملحق شود، باید دست کم ۱۰ روز تحت آموزش مذهبی و دینی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که فهم درست و کاملی از دین به دست آورده است و پس از آن ۱۵ تا ۲۰ روز در معرض آموزش‌ها و تمرین‌‌های فشرده نظامی قرار می‌گیرد.

ابو عدنان در ادامه گفته‌های خویش می‌افزاید: آمریکا ما را تروریست خوانده و توصیف کرده است، چون معتقد است که برخی از تاکتیک‌های ما مشابه تاکتیک‌های سازمان القاعده در عراق است،‌ مانند بمبگذاری در خودرها،‌ اما در واقع ما نه مانند سازمان القاعده در عراق هستیم و نه وابسته به آنها می‌باشیم.

و سرانجام اینکه آخرین اطلاعات منتشر شده از جماعت تروریستی “جبهه یاری” گزارشی مربوط به نشریه “اینتلجنس آنلاین” که به طور معمول اطلاعات خود را از منابع اطلاعاتی غرب به دست می‌آورد.

“اینتلجنس آنلاین” درباره جبهه یاری افشا کرده است که سازمان اطلاعات رژیم سعودی به ریاست بندر بن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود مسؤول تاسیس “جنبش النصره” است.

بر پایه این گزارش، سازمان اطلاعات رژیم سعودی پس از تماس‌های گسترده با گروه‌های تروریستی مسلح در عراق، تأسیس گروه مسلحی شبیه این گروه‌ها و تحت عنوان “جبهه یاری” را در سوریه به عنوان جنبشی جهادی در دستور کار قرار داد.

هدف: حکومت خلافت

این نشریه فرانسوی با افشای اینکه مهمترین هدف “جبهه یاری” تاسیس امارتی اسلامی در سوریه موسوم به “حکومت خلافت” است،‌ می‌نویسد: به لطف حمایت‌های مالی دستگاه اطلاعات رژیم سعودی و پشتیبانی همپیمانان این دستگاه اطلاعاتی در کشور لبنان و بالطبع چهره‌ها و شخصیت‌هایی همچون “سعد الحریری” نخست‌وزیر سابق این کشور، جبهه یاری به سرعت به تسلیحات نظامی دست پیدا کرد و توانست خیلی زود عملیات‌های خود علیه نیروهای مسلح و ارتش سوریه را آغاز کند.

اینتلیجنس‌آنلاین گزارش خود را این گونه ادامه می‌دهد: از آنجا که شماری از اعضای این جبهه از عراق به آن ملحق شده بودند، بنابراین تجارب بسیاری در عملیات‌های انفجاری و انتحاری داشتند و این موجب شد تا جبهه یاری موفقیت‌های مهمی در اینگونه عملیات‌ها در سوریه به ظن خویش به دست آورد که از آن جمله جمله به پایگاه “شیخ سلیمان” در هشتم دسامبر سال گذشته میلادی در حلب و تصرف آن و حمله به اردوگاه پناهندگان فلسطینی “برموک” در جنوب دمشق، پایتخت سوریه است.

پیشتر چندین پایگاه اطلاع رسانی و خبری اینترنتی در گزارش‌هایی از جبهه یاری از اطلاعات بسیار محرمانه و “اسناد محرمانه فاش شده” وزارت کشور رژیم سعودی سخن گفته بودند که در آنها اظهار شده بود،‌ یک مسئول نظامی سعودی مسئولیت ارسال پول و سلاح به گروه‌های مسلح تروریستی فعال در سوریه از جمله جبهه یاری را برعهده دارد.

این درحالی است که یکی از همین پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری چندی پیش از بخشوده شدن احکام صدها مجرم و جنایتکار محکوم به اعدام به دلیل ارتکاب جنایاتی مانند قاچاق مواد مخدر و قتل و تجاوز در یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خبر داد و اظهار کرد که مسؤولان این کشور عربی به این جنایتکاران پیشنهاد داده‌اند،‌ در صورت داوطلب‌شدن جهت اعزام به سوریه و مبارزه با نظام این کشور،‌ جرم آنها بخشوده و راهی سوریه خواهند شد.

سرکرده اصلی جبهه یاری

یکی از این پایگاه‌های خبری و اطلاع‌رسانی شاهزاده “بندر بن سلطان”،‌ رئیس دستگاه اطلاعاتی رژیم سعودی را گرداننده اصلی جبهه یاری معرفی و تأکید کرد که هدف از تشکیل این جبهه توسط بندر بن سلطان، تأسیس “خلافت اسلامی” در سوریه بیان شده است.

این نکته‌ای است که توسط “ابومحمد الجولانی” سرکرده جبهه یاری مورد تأیید قرار گرقته بود و او در این اواخر در گفت‌وگو با شبکه قطری الجزیره خطاب به پیروان خود گفته بود که “جبهه یاری در صدد تأسیس حکومت خلافت و شورا در سوریه است”.

منبع: مشرق