9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

9 دی 88

9 دی 88 سرآغاز فصلی نو در تاریخ معاصر ایران اسلامی

وقتی پهلوی مالکیت بر بحرین را دردسر بیهوده می‌داند! + سند

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی: داریوش همایون (وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت آموزگار) معتقد بود که پافشاری ایران بر ادعای مالکیتش بر بحرین بیهوده است. از منظر همایون، بحرین چیزی جز ایجاد نارضایتی سیاسی و اجتماعی ندارد و باید در پی راه‌حل آبرومندانه بود تا ماجرا با کمترین هیاهو و جار و جنجال فیصله یابد!

به باور همایون ادعای بیهوده مالکیت بر بحرین به انزوای ایران انجامیده است و همدردی ما با کشورهایی چون ترکیه و پاکستان در وقایعی چون قبرس و کشمیر و درک مواضع آنان نیز دردی را دوا نکرده است.

همایون با قاطعیت اعلام می‌کند که بحرین متعلق به ایران نیست و باید دست از ادعاهای خود برداریم، چراکه ادامه‌ی این وضع برایمان زیانبار است. از دید وی که نظراتش را در نامه‌ای به امیرعباس هویدا ابراز داشته، می‌بایست در برابر تغییر این سیاست از شیخ بحرین و عملاً از انگلستان امتیازات سودمندی گرفته شود که این امر معامله با استعمارگر پیر را می‌طلبد.

از این رو همایون داشتن طرح و برنامه برای گفتگو و آماده‌سازی فضا و زمینه‌سازی ذهنی به منظور تغییر سمت‌گیری افکار عمومی را ضروری می‌داند.

وی در خاتمه زبان به ستایش از جسارت و روشن‌بینی اعلیحضرت شاهنشاه در عرصه بین‌المللی گشوده، آن را در قبال جدایی بحرین ناچیز می‌شمرد!

در بحرین نیز امیرنشین این منطقه به کمک دولت انگلیس مقدمات مهاجرت دادن اعراب آفریقایی و کشورهای حاشیه خلیج فارس را به این منطقه فراهم می‌کردند تا ترکیب جمعیتی بحرین را به خاطر برگزاری یک همه‌پرسی که قرار بود نتیجه آن، ادامه حاکمیت ایران بر بحرین را مورد بررسی قرار دهد، به هم بزنند.

بدین‌گونه زمینه‌های ذهنی جدایی بحرین از ایران فراهم شد. در روز یکشنبه 9 فروردین 1349 نمایندگان مجلس شورای ملی با به هم زدن تعطیلات نوروزی به منظور استماع گزارش مهم اردشیر زاهدی، وزیر امورخارجه، درباره‌ی تصمیم دولت در خصوص تعیین سرنوشت استقلال بحرین از رهگذر برگزاری همه‌پرسی به مجلس آمدند.

مجلس ساعت 15/9 دقیقه صبح به ریاست عبدالله ریاضی تشکیل جلسه داد. سخنان وزیر امورخارجه بسیار موجز بود. پس از آن سه تن از نمایندگان دیدگاه‌های خود را بیان کردند و سرانجام پس از 55 دقیقه، ختم نشست فوق‌العاده مجلس شورای ملی رأس ساعت 10/10 دقیقه اعلام شد و نمایندگان تا 27 فروردین‌ماه به ادامه‌ی گلگشت عید بازگشتند. بدین‌گونه بحرین در یک مجلس فرمایشی از خاک ایران جدا شد.

داماد احمدی‌نژاد: آقایان مشایی و بقایی! انحراف در دولت از جانب شم


دبیر شورای مشاورین رئیس‌جمهور با صدور اطلاعیه‌ای شایعه‌سازی برخی سایت‌ها مبنی بر برخورد احمدی‌نژاد با وی در پی مصاحبه علیه جریان انحرافی را تکذیب کرد.

به گزارش رجانیوز، متن کامل اطلاعیه مهدی خورشیدی دبیر شورای مشاورین رئیس‌جمهور به شرح ذیل است:

عصر روز گذشته اطلاع حاصل کردم یک سایت ناشناخته مدعی شد که رئیس‌جمهور به بنده هشدار داده است "در سفرهای استانی ایشان را همراهی نکرده و نسبت به آقایان مشایی و بقایی اظهار نظر بی‌ربط نکنیم " با اطمینان کامل از کذب بودن موضوع، بلافاصله به سراغ جناب رئیس‌جمهور رفتم تا موضوع را از ایشان استعلام نمایم، که ایشان اظهار داشتند به هیچ عنوان چنین سایتی را نمی‌شناسند و این صحبت‌ها که به نقل از ایشان منتشر شده دروغ است.

حال با توجه به ادعای سایت یاد شده ذکر چند نکته را ضروری می‌دانم: 
1- اگر اینجانب در سفرهای استانی و یا در مراسمی، آقای رئیس جمهور را همراهی کرده‌ام فقط با نظر و دستور و بنا به صلاحدید ایشان بوده و دلیل دیگری نداشته است.

2- هدف بنده از این حرف‌ها که برخی را اینگونه آشفته کرده است فقط ادای تکلیف بوده است، انتقادی که خودشان هم می‌دانند وارد است و چیزی جز واقعیت نیست پس علت چیست که وقتی پاسخی برای این انتقادها ندارند متوسل به نقل قول دروغ از رئیس‌جمهور می‌شوند؟ 
3- بهتر این بود که آقایان به جای نقل قول دروغ از جانب رئیس‌جمور، پاسخ مسائل مطرح شده را می‌دادند نه اینکه دشمنان و مخالفان دولت را تحریک و این مصاحبه را ابزاری برای ضربه به رئیس‌جمهور محترم و دولت قرار دهند.

4- جناب آقای مشایی و بقایی! شما به خوبی می‌دانید که بنده برای پست و مقام و داشتن قدرت نیست که در کنار آقای احمدی‌نژاد در دولت حضور دارم، چرا که چه در دولت باشم و چه نباشم نظر شخصی‌ام در مورد ایشان این است که شخصیتی فرهیخته، دانشگاهی، مردمی، انقلابی، ولایی و مکتبی دارند و پس اگر انحرافی هم در بخشی از دولت وجود دارد از جانب شماست. بنده هیچ‌وقت در دولت به دنبال تصاحب مسئولیت‌ها و ریاست‌ها نبودم، چراکه معتقدم مسئولیت، امانت است و پذیرفتن آن تعهدی در برابر خداوند؛ پس طبیعی است که اظهارنظرهای دلسوزانه به مذاق شماها خوش نیاید.

5- این بی انصافی و ناجوانمردی است که انسان تا جایی که منافعش تامین شود از کسی یا دولتی حمایت کند و وقتی که منافع یا موقعیتش به مخاطره افتاد شروع به فرافکنی و انتقاد و یا خدای ناکرده استهزا کند. (محمود احمدی نژاد هیچگاه دروغگو، منحرف وضد ولایت فقیه نبوده است و ای کاش در دولت نبودم و این‌‌ها را راحت‌تر بیان می‌کردم.)

6- به تمام عزیزانی که مصاحبه بنده را خواندند عرض می‌کنم، هیچگاه از تفکرات احمدی‌نژادی‌‌ام عدول نکرده‌ام، چرا که ایشان را به عنوان رئیس‌جمهوری مکتبی می‌شناسم و این امر نباید بهانه شود برای حمله به دولت و یا خدای ناکرده رئیس‌جمهور محترم. بنده شخصاً نسبت به تفکرات آقایان مشایی و بقایی انتقادات اساسی داشته و تا حد توان مقابل انحرافات آقایان می‌ایستم و اجازه نخواهم داد ذره‌ای از حیثیث و آبروی آقای احمدی‌نژاد به واسطه این افراد کاسته شود.

7- بنده در سراسر زندگی‌ام احمدی‌نژاد را مملو از ولایتمداری و دفاع از مکتب اسلام دیده‌ام و به همه فرصت‌‌طلبان گوشزد ‌می‌کنم که اگر دلسوزان واقعی احمدی‌نژاد بودند حتماً به جای واداشتن بنده و دیگران به استعفا و حذف از دولت، خودشان استعفا می‌دادند. همچنین متذکر می‌شوم بنده تمایلی به طرح مطالب در رسانه‌ها نداشتم، اما متاسفانه عملکرد آقایان و احساس تکلیف وادارم کرد که این روشنگری‌ها را انجام دهم.

امیدوارم در آینده مجبور نشوم مطالب بسیاری که در سینه دارم و اسناد متعدد از انحرافات و مفاسد را منتشر کنم. 

سیر نفوذ و انحراف در دولت‌های پس از انقلاب/ مکتب ایرانی و جمهوری

سیر نفوذ و انحراف در دولت‌های پس از انقلاب/ مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی از یک آبشخورند!

محمد حسین‌زاده: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با روی کار آمدن دولت موقت، انقلابیون در محک آزمایش قرار گرفتند، آنها که تا دیروز خود منتقد وضع موجود بودند، باید خود کشور را اداره می کردند و مسئولیت های حکومتی را که تازه داشت شکل می گرفت، بر عهده می گرفتند. 

در سال‌های اول قبل از انقلاب به دلیل نبود شناخت کامل در مردم به سیاسیونی که در معرض انتخاب بودند و ورود عده ای با چهره نفاق به عرصه های حکومتی، جریان های مختلف انحرافی سیاسی، عقیدتی، اقتصادی و... در کشور ظهور کردند. 
 
دولت موقت و بعد از آن دولت بنی صدر به دلیل همین انحراف با مردم و اعتقادات و آرمان‌هایشان از سوی مردم به کنار گذاشته شد. از دولت شهید رجایی تا امروز دولت های مختلف با نگرش های سیاسی متفاوت بر سر کار آمدند که به دلیل مراقبت نکردن از جایگاه مسئولیت و حکومتی که مردم به آنها واگذار کرده اند یا از جانب شخص اول دولت و یا اطرافیان، فرصت برای سوء استفاده از قدرت و زاویه گرفتن از جریان اصیل مردمی و ایجاد جریان انحرافی در کنار آن به وجود آمده است. هر چند حضور جریان انحرافی نتوانسته است جهت گیری کلی کشور را عوض کند ولی در سرعت حرکت قطار انقلاب اسلامی خللی وارد کرده اند. 
 
سازمان مجاهدین 
 
جریانی که متهم اصلی حادثه انفجار نخست وزیری در هشت شهریور بود، در دل دولت شهید رجایی حضور داشت و با حرکت نفاق گونه، جایگاهی برای خود به دست آورد. این جریان توانست در دولت موسوی نیز چند وزارت‌خانه را تصاحب و با شخص نخست وزیر رابطه ای عمیق بر قرار کند. حضور این جریان در صحنه‌ی اصلی دولت آقای هاشمی رفسنجانی ادامه پیدا یافت تا زمانی که در دولت پس از آن، بار دیگر در مجلس و دولت به‌صورت پررنگی نمایان شد. آلوده بودن این جریان به انحراف های عقیدتی و سیاسی در کنار مفاسد اقتصادی آن موجب شد اوج عناد و دشمنی‌اش را با کشور در فتنه‌ی 88 نشان دهد. 
 
کارگزاران سازندگی 
 
با پایان جنگ و آغاز ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، بحث اصلی کشور، سازندگی و رفع خسارت های ناشی از جنگ شد. دولت با گرفتن وام های مختلف از نهادهای بین المللی و اجرای سیاست های پولی آنها کشور را به سمت مشکلات اقتصادی عدیده ای سوق داد. نوع نگاه اقتصادی دولت سازندگی با نوع نگاه حضرت امام و رهبری انحرافی بارز داشت. تا جایی که مسئولین دولت سازندگی اشکارا بیان می داشتند که برای رشد و توسعه کشور ناچار باید محرومین و مستضعفان در زیر چرخ توسعه له شوند! 
 
این نوع نگاه اقتصادی در خود دولت سبب ایجاد یک طبقه‌ی جدید در تقسیم بندی سیاسی شد. تفکری مبتنی بر نگاه تکنوکرات ها که خود نام کارگزران را بر خود نهادند که حلقه ی اولیه اش را خانواده رییس جمهور وقت تشکیل می داد و بقیه وزیران و معاونان دولت هم حلقه‌ی دوم را تشکیل دادند. صبغه‌ی اصلی این جریان در سال‌های اول اقتصادی بود، به طوری که در بیشتر پروژه های مهم اقتصادی کشور مانند بانک ها، دانشگاه آزاد، شرکت های هوایی و به‌ویژه در نفت حضوری فعال داشت. 
 
اما زمان زیادی نگذشت که انحراف‌های اقتصادی جریان کارگزارن خود را نشان داد و غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران، به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین چهره‌های این جریان به پای میز محاکمه کشیده شد. 
 
با سیطره‌ی جریان کارگزاران بر شاهراه های اقتصادی کشور، خیز بعدی برای گرفتن مراکز فرهنگی برداشته شد. در این میان جریانی که بعدا اصلاحات نام گرفت با پشتیبانی اقتصادی کارگزاران توانست در انتخابات دوم خرداد 76 به پیروزی برسد و به این ترتیب کارگزارانی‌ها تسلط خود را بر وزارت خانه های اقتصادی کشور در دوران اصلاحات هم ادامه حفظ کردند. 
گروه گرایی با محوریت خانواده شخص رییس جمهور در این دوره موجب شد اولین حزب دولت ساخته پس از انقلاب شکل بگیرد. حزبی که از همان ابتدا با زاویه گرفتن از جریان انقلاب هر روز بر طبل جدایی از مردم و رسوایی‌اش بیشتر می کوبید. مهاجرانی که در دولت خاتمی توانست وزیر ارشاد شود و مهدی هاشمی رفسنجانی از جمله افراد مؤثر بر حزب کارگزاران بودند که امروز به دلیل جرایم متعدد به لندن گریخته اند. 

دوم خرداد 
دوره جریان موسوم به دوم خردادی تکمیل کننده‌ی جریان انحراف اقتصادی در دولت سازندگی در زمینه فرهنگی و سیاسی بود. بی و بند باری فرهنگی در این دوره با حضور مهاجرانی در رأس وزارت ارشاد شتاب زیادی گرفت و جریان انحرافی سیاسی هم با مدیریت حلقه کیان و مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری انحراف سیاسی را کلید زد. اصلی ترین گزینه جریان انحرافی که رهبری آن را اشخاصی مانند حجاریان بر عهده داشتند، ایجاد حاکمیت دوگانه در نظام جمهوری اسلامی بود. موضوعی که بارها در دوره اصلاحات با پی‌ریزی ماجراهایی مانند قتل های زنجیره ای و کوی دانشگاه با بمباران تبلیغاتی روزنامه های زنجیره‌ای پیگیری شد و در سال های آخر دولت در قالب مجلس و لوایح دوقلو ادامه پیدا کرد و به شکست انجامید. 
 
دومین حزب دولت ساخته در دولت خاتمی شکل گرفت و بیشتر اعضای دولت به عضویت آن در آمدند. حزب مشارکت در کنار سازمان مجاهدین بیشتر فتنه های دوران اصلاحات را رهبری می کردند. 
جریان انحراف در این دوره بیشتر ناشی از انحراف‌های فکری بود که محوریت آن را حلقه‌ی کیان بر عهده داشت. این انحراف در عرصه سیاست به‌ویژه سیاست خارجی نمود ویژه‌ای داشت. قبول تعلیق فعالیت های هسته ای در کنار نامه‌ی ذلت بار دولت وقت به کاخ سفید تنها نمونه هایی از این جریان انحرافی بود. دیدارهای خاتمی با جورج سوروس و رهبری فتنه 88 نیز یکی دیگر از نقاط سیاه کارنامه این جریان انحرافی است. 
 
جریان نفوذی منحرف 
 
اقبال به محمود احمدی نژاد در دولت های نهم و دهم از سویی بخاطر شعار های انقلابی و دینی‌اش بود که سال‌ها فراموش شده بود و از سوی دیگر ناامیدی از جریان های انحرافی دولت های قبل که دست‌شان برای مردم رو شده بود. 
حرکت رو به جلوی دولت نهم در زنده کردن گفتمان عدالت و خدمات و تغییر چارچوب‌های مدیریتی از تحکم بر مردم تا نوکری آن‌ها و احیای ادبیات انقلاب اسلامی و امام خمینی در حوزه سیاست خارجی، نمایش کارآمدی جریان اصولگرایی بود، به‌طوری که رهبر معظم انقلاب نیز بارها از زنده شدن این رویکرد و خط خدمت در دولت تقدیر و تأکید کردند که این دولت، قطار انقلاب اسلامی را به ریل اصلی خود بازگرداند. 
 
با این حال، در دولت دهم اگرچه خط خدمت از سوی عناصر خدوم و اغلب وزیران متعهد دولت با شتاب پیگیری شد که در نهایت منجر به اجرای بزرگ‌ترین طرح تاریخ اقتصاد کشور شد اما یک جریان نفوذی که اتفاقاً در حوزه خدمات‌رسانی به مردم حضور مؤثری ندارد، شروع به حاشیه‌سازی و ایجاد مساله برای دولت با روش‌هایی مانند ایجاد تقابل میان قوا و نهادهای قانونی کشور، درگیر کردن کشور به مسائل انحرافی و اعمال برخی رانت‌ها و مفاسد اقتصادی کرد. 
 
اگر در سال 88 شعار استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی از سوی فتنه گران سر داده می شد، طولی نکشید که همان کلام با رنگ و لعاب دیگری از سوی جریان نفوذی در دولت در قالب نظریه مکتب ایرانی تکرار شد. 
 
نقطه هدف مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی هر دو کنار گذاشتن اسلام از مناسبات جامعه بود و هر دو از یک آبشخور می نوشند و آن‌هم پر رنگ کردن نگاه ناسیونالیستی به جای نگاه دینی و ارزشی است. به همین منظور، همان طور که در زمان اصلاحات تخت جمشید قداست پیدا کرد، در این دوره هم منشور کوروش همان نقش را بازی می کند. 
 
خاتمی برای نفوذ خود در خارج از کشور سازمان گفتگوی تمدن ها را ایجاد کرد و جریان انحراف اکنون شورای ایرانیان خارج از کشور را به‌وجود آورده است. رییس دفتر خاتمی با خانم های بازیگر نشست و برخاست می کند و رییس دفتر رییس جمهور در زمان دولت دهم همچنین. 
جریان‌های انحرافی مکمل هم عمل می‌کنند در مقابل نظام اسلامی 
 
جریان های انحرافی در طول سال‌های بعد انقلاب به تجربه نشان داده اند که مکمل هم عمل می کنند در مقابله با نظام اسلامی. در فتنه ی سال 88 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در کنار جریان اصلاحات با محوریت حزب مشارکت و با همراهی برخی از اعضای خانواده آقای هاشمی و حزب کارگزاران سازندگی در قدم اول قبل از انتخابات به‌صورت هماهنگ اقدام به تخریب احمدی نژاد کردند و در قدم دوم و بعد از انتخابات هم‌کلام و هم قدم با منافقین و ضد و انقلاب و سلطنت طلب به رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی، یعنی ولایت فقیه حمله ور شدند. 
 
نکته‌ی قابل تامل این است که جریان انحرافی که در دولت نهم در حاشیه بود و در دولت دهم توانست قدرت خود را بیشتر کند، در طول این سال‌ها تقریبا هیچ واکنشی به جریان انحرافی تجدید نظر طلب دولت های قبلی و فتنه گران بعد انتخابات از خود نشان نداده و جریان فتنه هم نسبت به رهبر جریان انحرافی در دولت و اهداف و عملکردش واکنش جدی از خود نشان نداده است که گاه در پنهان و گاه در آشکار به تایید آنها هم پرداخته اند، چرا که جریان انحرافی در دولت فعلی هم همان هدف انها را دنبال می کند یعنی تضعیف ولایت فقیه! 
 
تجربه‌ی این سه دهه انقلاب اسلامی نشان داده که مردم بسیار با بصیرت تر از به ظاهر خواص عمل کرده اند و در حرکت رو به جلوی خویش معطل اشخاص نمی شوند و اگر در دوره ای به کسی اقبال نشان داده اند اقبال به جریان و تعبیر رهبری اقبال به خط خدمت است نه شخص. 
 
دشمنان همیشه در طول این سال ها به اشکال مختلف در صدد انحراف در حرکت عظیم مردم در جمهوری اسلامی بوده اند و چون هیچ وقت نتیجه نمی گرفتند، سرمایه گذاری خود را بر روی خواص جامعه انجام داده و هر چند توانسته اند خواصی را از جامعه اسلامی جدا کنند ولی نتوانستند حرکت جمهوری اسلامی را متوقف کنند.